در چه طلسم است که ما مانده ایم


با تو به هم وز تو جدا مانده ایم

نی که تویی جمله و ما هیچ نه


مانده تویی ما ز کجا مانده ایم

از همه معنی چو تویی هرچه هست


پس به چه معنی من و ما مانده ایم

رشته چو یکتاست در اصلی که هست


پس ز برای چه دوتا مانده ایم

چون تو سزاوار وجودی و بس


ما نه به حق نه به سزا مانده ایم

چون همه تو ما همه هیچ آمدیم


ای همه تو هیچ چرا مانده ایم

چون همه نه با تو و نه بی توییم


نه به بقا نه به فنا مانده ایم

در خم چوگان سر زلف تو


گوی صفت بی سر و پا مانده ایم

پاک کن از ما دل ما زانکه ما


سوختهٔ خوف و رجا مانده ایم

ما چو فریدیم نه نیک و نه بد


کز دو جهان فرد تو را مانده ایم